پارت سی و پنجم

زمان ارسال : ۱۴۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه

- اون کتاب یادتونه؟ از اون جا یاد گرفتم.

الینا مانند بچه‌ها دست‌هایش را بهم کوبید.
- وای وای خوش به حالت خیلی هیجان انگیز بود.

برهام نزدیک‌تر رفته و با دستانش صورت رونیکا را قاب کرد.

- ببخشید که بهت اعتماد نکردم، اما تو هم قول بده دیگه بدون هماهنگی خودت رو به خطر نندازی.

رونیکا مستانه خندید و با محبت سرش را کج کرد.

- چشم.

سورن نیز در تائید

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Fatemeh

    00

    کرک و پرهایم ریخت😐😂😂😂

    ۵ ماه پیش
  • نگار بنی هاشمی | نویسنده رمان

    واقعا؟😂

    ۵ ماه پیش
  • Fatemeh

    00

    اره بخدا😂،اما قبول نیست همیشه باید خوبی پیروز بشه☺️منتظر بقیه پارت ها هستم😍👏🏻

    ۵ ماه پیش
  • نگار بنی هاشمی | نویسنده رمان

    ای جانم😂مرسی عزیزم که انقدر انرژی مثبت میدی❤

    ۵ ماه پیش
  • مریم

    00

    عالی بود

    ۵ ماه پیش
  • نگار بنی هاشمی | نویسنده رمان

    ممنون😍

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.